اخبار و مقالات
 

 
همسر دوم عشق یا مصلحت؟(قسمت اول)
 

همسر دوم عشق یا مصلحت؟(قسمت اول)

ﺳﻪشنبه، 25 مهر 1402 | Article Rating

برخی دختران نه به دلیل ازدواج مصلحتی بلکه صرفاً به دلیل عشق، ایده چند همسری و رابطه با مرد همسردار را می پذیرند. این ایده زمانی به ذهن دختر راه می یابد که احساس کند قطار ازدواج از برابر چشمانش عبور کرده و برای ازدواج کمی دیر شده و به این ترتیب ارتباط با مرد همسردار برایش قابل توجیه می گردد .شاید هم دلایل دیگری باعث شود که یک دختر بدون توجه به معیارهای اجتماعی و اینکه شخص مورد نظر همسردار است یا خیر اقدام به انتخاب همسر نماید !

ما در این خصوص تحقیق کردیم و نظر موافقان و مخالفان ایده تعدد همسر را جویا شدیم ، پس با هم به بررسی جزئیات این موضوع می پردازیم.

اگر سنم بالا برود، فقط برای اینکه تشکیل خانواده دهم ، ازدواج با مرد همسردار را خواهم پذیرفت .

 دختران غالباً به دلیل بالا رفتن سن و نداشتن خواستگار ازدواج با مرد همسردار را می پذیرند.

خانم (س-ل) با وجود نداشتن سن بالا و صرفاً به دلیل عشق و علاقه، ایده ازدواج با مرد همسردار را تأیید می کند و با صرف نظر از آداب و سنت هایی اجتماعی و تنها به دلیل علاقه داشتن به مرد همسردار در پذیرفتن پیشنهادش برای ازدواج تعلل نمی کند.

وی تأکید می کند تا زمانی که در کنار این مرد از همه حق و حقوق خود برخوردار می شود پس چرا ازدواج با وی را نپذیرد و منتظر خواستگار جوان مجردی بماند که غالباً به دلایل و موانع عدیده ای که وجود دارد، هرگز به خواستگاریش نخواهد آمد وسرانجام با جا ماندن از قطار ازدواج به صف پیردختران مجرد خواهد پیوست.

اگر هم با داشتن سن بالا با یک جوان مجرد ازدواج کند، همیشه احساس ترس خواهد کرد زیرا آن جوان احتمالاً بعدها به فکر ازدواج مجدد با دختری کم سن و سال خواهد افتاد ، در حالی که این مسائل برای مرد همسردار مطرح نیست.

شبخ افزایش سن برای دختران دیگر نمی تواند دلیل اساسی باشد.

ازدواج با مرد همسردار از حمل لقب پیردختری بهتر است

خانم ش. آ (کارمند) درباره سئوالمان در خصوص تایید یا مخالفت با ایده چند همسری تعجب می کند و می گوید: ما در جامعه ای زندگی می کنیم که خانواده های آن از قدیم الایام بر پایه و اساس چند همسری و یا تعدد زوجات استوار شده است.

به این معنا که اغلب مردان در سابق با چندین زن ازدواج می کردند و زندگی های آرامی داشتند. به همین دلیل اکنون این سئوال مطرح است که چرا اخیراً دید مردم و جامعه نسبت به مسأله چند همسری تغییر کرده است؟

چرا زنان با ازدواج مجدد همسرانشان مخالفند؟ اما بنده شخصاً اگر سنم بالا رود،  ازدواج با مرد همسردار را خواهم پذیرفت و تنها هدفم از این اقدام تشکیل خانواده ای کوچک است. چرا که من همچون بسیاری از دختران دیگر جوامع که برای امرار معاش خود به کار اشتغال دارند، کار می کنم و در تأمین نیازهای مالی به خود متکی هستم و به همین دلیل در آینده نیز خواهم توانست هزینه زندگی خود و فرزندانم را تأمین کنم اما در مورد ایده ازدواج مجدد مرد باید بگویم که هیچ مردی اقدام به ازدواج مجدد نمی کند مگر آنکه برای این کار دلایل قانع کننده ای داشته باشد و اگر از زندگی خانوادگی موفقی برخوردار باشد فکر نمی کنم به فکر ازدواج مجدد بیفتد.

خانم شیخه عبداله (کارمند) نیز این عقیده را تأیید می کند و می گوید: در واقع من قبلاً از جمله مخالفان با مساله چند همسری و ازدواج مجدد مردان بودم. چرا که مشکلات ناشی از این ازدواج ها بسیار زیاد است و معمولاً فرزندان تاوان آن را پرداخت می کنند. اما اخیراً عقيده ام تغییر کرده چرا که در حال حاضر به سن ۳۰ سالگی رسیدم و هیچ مرد جوانی به خواستگاری من نیامده است. قبلاً خواستگاران همسردار را رد میکردم اما اکنون فرصت چندانی برای ازدواج با جوانی هم سن و سال خودم باقی نمانده است. بنابراین اگر در آینده مرد همسرداری به خواستگاریم بیاید خواهم پذیرفت .اما با وی شرط خواهم کرد که در حق همسر اول و فرزندانش از آن همسر کوتاهی نکند تا در آینده نیز روزی نسبت به من و علاقه ام بی توجه نشود.

در مقابل برخی دختران با اصل ازدواج با مرد همسردار مخالفند.

مخالفان ازدواج مجدد

خانم مهرعلی می گوید: برخی دختران به دلیل نداشتن خواستگار و پا به سن گذاشتن، ازدواج با مرد همسردار رامی پذیرند تا مردم لقب پیردختر را در مورد آنها به کار نبرند.

برخی دیگر نیز برای فرار از نظارت شدید و امر و نهی بستگان و والدین تمایل به ازدواج با مرد همسردار دارند و  موافقت می کنند. اما بنده شخصاً با این اصل مخالفم و حتی اگر لقب پیردختر در مورد من به کار رود، نمی توانم به قیمت نابودی زندگی زن دیگری خانواده تشکیل دهم از سوی دیگر من با مردی که با زن دیگری ارتباط دارد و به خانواده دیگری پایبند است، احساس خوشبختی نمی کنم و اگر چنین زندگی را بپذیرم دچار مشکلات عدیده ای خواهم شد و هرگز آن آرامشی که هر دختر دم بخت طالب آن است را نخواهم چشید و تا زمانی که به کار اشتغال دارم و در کنار اعضای خانواده و والدینم زندگی می کنم ، نیاز به ازدواج با مردی که در کنارش به آرامش اجتماعی نخواهم رسید ندارم زیرا قطعاً با همسر اولش دچار مشکل خواهم شد و این مشکلات بر روابطمان با یکدیگر تأثیر گذاشته و سرانجام به طلاق و جدایی منجر خواهد شد. بنابراین من پیردختر بودن را به حمل عنوان مطلقه ترجیح میدهم.

ازدواج دوم ناموفق است.

خانم م.س نیز این مسأله را تأیید می کند و می گوید: اکثر ازدواج های دوم سرانجام به شکست می انجامد و به محض مطلع شدن همسر اول از آن به طلاق منجر می.شود زیرا اگر مرد از جانب همسرش ترس احساس نمی کرد مخفیانه و بدون اطلاع دیگران ازدواج نمی کرد. بنابراین چرا یک دختر ازدواجی را می پذیرد که به محض اطلاع همسر اول از آن به پایان می رسد؟ و من همین جا به همه دخترانی که تاکنون ازدواج نکرده اند و خواستگار همسردار دارند توصیه می کنم که زندگی خود را بر پایه متزلزل اضطراب و ناآرامی و ترس از مشکلات آینده بنا نکنند .

آنان باید به اهمیت این مطلب پی ببرند که زندگی یک دختر باید با یک مرد جوان و هم سن و سال که تاکنون ازدواج نکرده است آغاز شود چرا که تاکنون بسیاری از این قبیل ازدواج ها به جدایی منجر شده و دختری که از نام پیردختر فرار کرده و به این ازدواج تن داده بود اکنون با حمل نام مطلقه به خانه پدری بازگشته است.

بنابراین بهتر است که به جای این اقدام به زندگی باعزت در خانه پدری و در کنار والدین ادامه دهد و به کار اشتغال داشته باشد و اگر شانسی برای ازدواج داشته باشد، بدون دغدغه و یا ترس از ناآرامی و مشکلات ازدواج کند. اما بنده شخصاً با چنین ازدواجی که جایگاه همسر دوم را به من می دهد مخالفم و به خصوص اینکه این احتمال نیز وجود دارد که همسرم پس از گذشت مدتی از ازدواج با من به فکر ازدواج مجدد با زن دیگری بیفتد!

آنگاه چگونه میتوانم مخالفت کنم در حالی که از همان ابتدا وی را با وجود داشتن همسر اول پذیرفتم و با ازدواج با او موافقت کردم؟

اما صرف نظر از همه مشکلات ناشی از این ازدواج ها، اعم از مشکلات با همسر اول و یا مشکلات ناشی از عدم توانایی در برقراری عدالت میان دو همسر و یا پرداخت هزینه های زندگی دو خانواده من فکر می کنم که هر دختر برای خود رویاها و آرزوهایی دارد که می خواهد از طریق یک ازدواج موفق آنها را برآورده کند. بنابراین باید آن درجه از هوشیاری را داشته باشد که چنین ازدواجی را نپذیرد.

عاشق شدن یکی از علل ازدواج دوم است

این روزها پدیده چند همسری نه تنها در میان سالمندان، بلکه در میان جوانان نیز تا حد زیادی ظاهر شده است.

دلایل جوانان برای ازدواج مجدد

عبدالرحیم عبداله (کارمند) بر این عقیده است که برخلاف سابق پدیده چند همسری نه تنها در میان سالمندان، بلکه در میان جوانان نیز ظاهر شده است و جوانان با ارائه دلایلی اقدام به ازدواج دوم می کنند ، که از جمله این دلایل صفات اخلاقی غیر قابل تحمل همسر اول است اما حتی در صورت وجود چنین مسأله ای مرد باید مقداری صبر کند تا بلکه صفات اخلاقی و رفتاری همسرش تغییر کند و اگر تغییر نکرد آنگاه برای ازدواج دوم اقدام کند.

از دیگر دلایل ازدواج دوم جوانان ، بیمــاری و یا نازایی همســـر اول است و شاید دلایل دیـگری نیز باشد که برای ما قابل درک نیست .یکی از علل ازدواج دوم مرد ، افتادن در دام عشق است .در این صورت قبل از هر اقدامی ابتدا مرد باید به این مسأله بیندیشد که آیا قادر است مسئولیت دو خانواده را تحمل کند و همه نیازهای آنها را بر آورده نماید؟

 و مهم تر اینکه باید بین دو خانواده عدالت را رعایت کند تا دچار مشکلات پی در پی و انحراف اخلاقی فرزندان نشود و سرانجام اگر اتفاق ناگواری برای همسر و یا فرزندانش رخ دهد احساس گناه نکند.

 این نکته را نیز باید مد نظر داشته باشد که همسر اولش را در جریان هر اقدامی قرار دهد تا از وقوع طلاق در مراحل بعدی جلوگیری کند. طلاقی که بازتاب هایی بسیار منفی بر زندگی وی و فرزندانش باقی خواهد گذاشت.

اما محمد علی (کارمند) می گوید : من مسأله چند همسری را به دلیل مشکلات عدیده ای که در پی دارد و ممکن است یک خانواده را به طور کامل ویران کند تایید نمی کنم چرا که اگر این مسأله طلاق در پی داشته باشد، فرزندان بدون هیچ دلیلی آواره خواهند شد و خانواده از هم فرو خواهد باشید. تنها به دلیل اینکه مرد به فکر ازدواج مجدد افتاده است بدون اینکه به مشکلات ناشی از این ازدواج بیندیشند. و من معتقدم که جوانان در حال حاضر با اهدافی  اساسی و موجه همچون حل مشکل ازدواج دختران مسن و یا به دلیل بیماری همسر اول ازدواج نمی کنند، بلکه تنها برای فخر فروشی و خوشگذرانی ازدواج مجدد می کنند.

آنان در نهان و به طور مخفیانه ازدواج می کنند و در حال حاضر این گونه ازدواج ها در میان جوانان بسیار شایع شده است و به نظر من یک زن هر چقدر هم که مطیع باشد چنین ازدواجی را که زندگیش را به نابودی خواهد کشاند و همسرش را از وی خواهد گرفت را نخواهد پذیرفت. آن گاه مشکلات فراوانی را خواهد آفرید که بازتابهایی منفی بر رفتارها و روحیه فرزندان خواهد گذاشت و احیاناً آنان را از راه راست منحرف خواهد کرد. به این ترتیب مرد هرگز احساس آرامش نخواهد کرد، زیرا از سوی هر دو همسر دچار مشکلات پی در پی خواهد شد.

 بنابراین من به جوانان توصیه می کنم که تنها یک همسر اختیار کنند و در درجه اول به ترتیب فرزندان و تامین آینده و منافع آنان بیندیشند و تنها در این راه تلاش کنند.

ادامه این گزارش را در مقاله بعد می خوانید...

تصاویر
  • همسر دوم عشق یا مصلحت؟(قسمت اول)
  • همسر دوم عشق یا مصلحت؟(قسمت اول)
  • همسر دوم عشق یا مصلحت؟(قسمت اول)
ثبت امتیاز
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Empty
Click + to add content
پایگاه اطلاع رسانی روانشناسی امجد

تا به حال برایتان اتفاق افتاده است که ببینید اعضای خانواده شما دیگر صمیمیت قبل را با هم ندارند؟ و یا شاهد دعوا، درگیری یا تنش با یکدیگر باشید؟ در این موارد چه می کنید؟ از چه کسی کمک می خواهید و مشورت می گیرید؟ خانواده رکن مهمی است که بروز کوچک ترین مشکل در آن می تواند آرامش اعضا را به هم بریزد و یا آن ها را در موقعیتی چالش برانگیز با هم قرار دهد. این وبسایت حاوی مطالب مفیدی برای برون رفت از این مشکلات است.

شبکه های اجتماعی

ما را در شبکه های اجتماعی از طریق لینک زیر دنبال کنید و از نظرات خود بهرمند سازید :

کلیه حقوق قانونی وبسایت متعلق به جناب آقای کاظم امجد  می باشد

  • بازگشت به بالا